صادق هدايت کيست؟

ساخت وبلاگ




کسي در توهين به اسلام و مقداسات از چيزي فروگذار نکرد. به پيامبر اعظم (ص)، حضرت امير(ع)، حضرت زهرا (س) و امام حسين(ع) توهين هاي شرم آوري کرد که بي ادبي اين سگ کثيف به ساحت حضرت صديقه زهرا(س) قابل بيان نيست!


از آنجايي که هدايت بين شبه روشنفکران محترم است و براي بسياري از مردم ومتدينين ناشناخته، اين خطوط را بخوانيد و به اطلاع ديگران هم برسانيد:


چندي پيش سيد علي موسوي گرمارودي گفت: شرم مي‌کردم از خودم اگر بر صادق هدايت لعنت نمي‌فرستادم. خداوندا صادق هدايت را لعنت کن.


او با بيان اينکه نويسنده‌ي «توپ مرواري» توهين‌هاي زشتي به امام حسين (ع) کرده است، تصريح کرد: وظيفه‌ي هر قلم به دستِ اهل قبله مي‌دانم که حداقل به جوانان اين کشور بفهماند که چه بي‌شرف‌هايي در اين کشور قلم زدند که از امويان هم بدتر بودند؛ اسمشان هم صادق بود و هدايت مردم را بر عهده داشتند.



قسمت دوم


تنها قسمتي از توهين هاي صادق
 را بخوانيد:


هدايت در کتاب توپ مرواري از زبان و بيان نويسنده (يعني خودش) چنين نوشته است : «گرچه [حضرت علي(ع)] خودش مي دانست که خدا نه مرکب است و نه جسم است و نه مرئي است و نه حال ، نه محل است ، نه شريک دارد نه معاني و صفات زائد بر ذات و نه به هيچ چيز و به هيچ کس نياز دارد و خلاصه مقامش عالي تر از اين است که اصلاً وجود داشته باشد و مقصود پر کردن بيت المال مسلمين است ...»


بدين ترتيب به مولاي متقيان علي (ع) تهمت مي زند که ايشان نعوذ بالله به وجود خدا ايمان نداشته است و اظهار ايمان به خدا را تنها براي پر کردن خزانه مي خواسته است.


هدايت در آثارش که امروز حکم باقيات الصالحات!!! او را دارند و توشه برزخش هستند، کراراً به دين اسلام و متدينين اهانت مي کند . اين آثار موجود است و در دسترس همه . براي نمونه ، به استفاده از تعابير اهانت آميزي همچون "نکره" در مورد فرشتگان خداوند متعال ، يا نعوذ بالله ، در قالب استعاري ، خداوند را "ابوالهول" ناميدن و اطاعت انسانها و موجودات از خداوند را "رسم و آيين چارپايي" ناميدن .


پس از اينکه آدم و حوا افريده شدند ، "بابا آدم" از "جبرئيل" مي پرسد که مراد (آفريدگار) از آفريدن ما موجودهاي دوپا ، چه بوده است؟ و او در حالي که سرگرم تماشاي کار جانوران است ،‌ پاسخ مي دهد که : خودش هم نمي داند. پشيمان شده. مي داني ، اينها را آفريده تا بنشيند فِرِني بخورد، تماشا کند و بخندد. (افسانه آفرينش/چاپ برلين/ص88و89)


هدايت در مورد اعرابي که اسلام را به ايران آورده اند مي گويد:«ميان خودمان بماند،مگر براي ما چه آورده اند؟مذهب آنها ...[اسم آلت تناسلي مردانه را به زبان ترکي آورده و آن را به «خيار» تعبير کرده است. يعني اسلام را در کل به آلت تناسلي مذکور تشبيه کرده است.که از ذکر عين تعبير رکيک مذکور، معذورم] خيار دي است... ما براي خودمان تمدن و ثروت و آبادي و آزادي داشتيم و فقر را فخر نمي دانستيم[دقت کنيد!] همه اينها را از ما گرفتند و به جايش فقر و پريشاني و مرده پرستي و گريه و تاسف و اطاعت از خداي غدار[نعوذبالله] و قهار، و آداب کون شويي و خلا رفتن برايمان آوردند.»(توپ مرواري صفحه 16 و 17)




??صادق هدايت کيست؟
قسمت سوم


اما دردناک تر از همه بي ادبي  نسبت به ساحت مقدس بي بي دو عالم و مادر «خون خدا» حضرت فاطمه زهرا(س)است که از نقل آن شرم دارم.


يکي از مغرضانه ترين و بارزترين آثار هدايت، داستان بلند«علويه خانم» است در اين اثر در ميان کاروان زوار امام رضا حتي يک زائر و آدم متعادل هم ديده نمي شود. اصلي ترين شخصيت داستان، علويه خانم(به خود اسم و وجه بارز شيعي آن توجه کنيد!) است. اين مثلا زن سيده زائر امام رضا(ع)، در واقع يک زن بدکاره و روسپي وقيح است که از قضا، همين سفرهاي زيارتي، وسيله کار و کاسبي کثيف او يعني خودفروشي است. او در اين داستان، به شدت دروغگو و با بچه هاي خود خشن است و براي حرف هاي دروغش معمولا از قسم هاي غليظ به ائمه اطهار استفاده مي کند. علويه خانم در اين سفر شوهر صيغه اي دوست خود را از چنگ او در مي آورد و با وي به جوال مي پردازد و با اکثر مردان زائر اين سفر هم به آميزش و هم بستر شدن مي پردازد و خلاصه همه جور فاحشه گري مي کند. اين داستان پر است از الفاظ رکيک مربوط به آميزش زنان و مردان نامحرم و آلات جنسي آنان که از ذکر آنها معذورم.



صادق هدايت کيست؟


قسمت چهارم


"هدايت ، چنان که خواهر زاده اش (بانو فيروز) که شاهد آخرين روزهاي هدايت است، مي نويسد: "اگر اعتقاد به اسلام نداشت ، ولي چون در گذرنامه اش نوشته شده "مسلمان" ، بايد تشريفات قانوني (درباره جسد او در پاريس) انجام مي شد ." (آورندگان انديشه خطا/ص98/انتشارات جاويدان / چاپ1356)


بيژن جلالي، خواهر زاده ديگر صادق هدايت هم در مورد الحاد هدايت چنين مي گويد : "هدايت نمي توانست به خدايي مذهبي اعتقاد داشته باشد." (ياد صادق هدايت/صفحه 562)


م.ف.فرزانه که آخرين روزهاي عمر صادق هدايت در پاريس را شاهد بوده است، چنين مي گويد : "هميشه مي گفت: من به هيچ چيز ماوراءالطبيعه ، علاقه و ايمان ندارم ." (آورندگان انديشه خطا/ص98)


 

دوباره انقلاب خواهيم کرد?...
ما را در سایت دوباره انقلاب خواهيم کرد? دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0sarbazvelayat313c بازدید : 182 تاريخ : سه شنبه 5 بهمن 1395 ساعت: 5:16